Ganje Hozour audio Program #602 - a podcast by Parviz Shahbazi
from 2021-01-31T22:10:42.023393
برنامه صوتی شماره ۶۰۲ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۳۹۵ تاریخ اجرا: ۱۱ آوریل ۲۰۱۶ ـ ۲۴ فروردین PDF ،تمام اشعار این برنامهAll Poems, PDF Formatمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۶۶۵ Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 665, Divan e Shamsخُنک(۱) جانی که او یاری پسنددکزو دوریش خود صورت نبندد(۲)تو باشی خنده و یار تو شادیکه بیشادی دهان کس نخنددتو باشی سجده و یار تو تعظیمکه بیتعظیم هرگز سر نخنبد(۳)تو باشی چون صَدا(۴) و یار غارتچو آوازی به نزد کوه و گنبدتو آدینه(۵) بوی، او وقت خطبه(۶)نه زآدینه جدا چون روز شنبد(۷)نگر آخر دمی در نَحْنُ اَقْرَب*نظر را تا نجنباند، نجنبدخیالی خوش دهد، دل زان بنازدخیالی زشت آرد، دل بتندد(۸)برِ او مسخره آمد دل و جانگه از صِلّه(۹) گه از سیلیش رندد(۱۰)مزن سیلی چنانکه گیج گردمز گیجی دور افتم ز اصل و مَسنَد(۱۱)خمش، تا درس گوید آن زبانیکه لا باشد به پیشش صد مُهَنَّد(۱۲)اگر گویی تو نی را هی خمش کنبگوید با لبش گو ای مُؤیَّد(۱۳)* قرآن کریم، سوره ق (۵۰)، آیه ۱۶ Quran, Sooreh Ghaaf (#50), Line # 16وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ.ترجمه فارسیFarsi Translationو ما انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.ترجمه انگلیسیEnglish TranslationIt was We Who created man, and We know what dark suggestions his soul makes to him: for We are nearer to him than (his) jugular vein,مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۳۲۶ Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book # 2, Line # 3326جان نباشد جز خبر در آزمونهر که را افزون خبر، جانش فزونجان ما از جان حیوان بیشتراز چه؟ زان رو که فزون دارد خبرپس فزون از جان ما، جان مَلَککو مُنَزّه شد ز حس مشترکوز ملک جان خداوندان دلباشد افزون، تو تَحَیُّر(۱۴) را بِهِل(۱۵)زان سبب آدم بود مسجودشان(۱۶)جان او افزون ترست از بودشانورنه بهتر را سجود دونتریامر کردن، هیچ نبود در خوریکی پسندد عدل و، لطف کردگارکه گُلی سجده کند در پیش خار؟جان چو افزون شد، گذشت از انتهاشد مطیعش جان جمله چیزهامرغ و ماهی و، پری و، آدمیزانکه او بیش است و، ایشان در کمیماهیان، سوزنگر(۱۷) دلقش شوندسوزنان را رشتهها تابع بوندمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۳۳۶ Rumi (Molana Jalaleddin Poem (Mathnavi), Book # 2, Line # 3336بقیهٔ قصهٔ ابراهیم قَدَسَ اللهُ رُوحَه بر لب آن دریاچون نَفاذ(۱۸) امر شیخ آن میر دیدز آمد ماهی شدش وجدی پدیدگفت: اه ماهی ز پیران آگه استشُه(۱۹) تنی را کو لعین درگه استماهیان از پیر آگه، ما بعیدما شقی زین دولت و، ایشان سعیدسجده کرد و، رفت گریان و خرابگشت دیوانه ز عشق فتح بابپس تو ای ناشُستهرو(۲۰) در چیستی؟در نزاع و در حسد با کیستی؟با دُم شیری تو بازی میکنیبر ملایک تُرکتازی(۲۱) میکنیبد چه میگویی تو خیر محض را؟هین تَرَفُّع(۲۲) کم شُمَر آن خَفض(۲۳) رابد چه باشد؟ مِسِّ محتاج مُهان(۲۴)شیخ که بود؟ کیمیای(۲۵) بیکرانمس اگر از کیمیا قابل نَبُدکیمیا از مسّ، هرگز مس نشدبد چه باشد؟ سرکشی آتشعملشیخ که بود؟ عین دریای ازلدایم آتش را بترسانند ز آبآب کی ترسید هرگز ز التهاب؟در رخ مه، عیببینی میکنیدر بهشتی، خارچینی میکنیگر بهشت اندر روی تو خارجوهیچ خار آنجا نیابی غیر تومیبپوشی آفتابی در گلیرخنه میجویی ز بدر کاملیآفتابی که بتابد در جهانبهر خفاشی کجا گردد نهان؟عیبها از رد پیران عیب شدغیبها از رشک ایشان غیب شدباری ار دوری ز خدمت یار باشدر ندامت چابک و بر کار باشتا از آن راهت نسیمی میرسدآب رحمت را چه بندی از حسد؟گرچه دوری، دور میجنبان تو دُمحَیثُ ما کُنتُم فَوَلُّوا وَجهَکُم**(اگر از آنان دوری از همان جای دور اظهار دوستی و مودت کن. هرجا که هستید روی به سوی آنان کنید.)چون خری در گل فتد از گام تیزدم به دم جنبد برای عزم خیزجای را هموار نکند بهر باشداند او که نیست آن جای معاشحس تو از حس خر کمتر بُدستکه دل تو زین وَحَلها(۲۶) بر نَجَستدر وَحَل تأویلِ رُخصَت(۲۷) میکنیچون نمیخواهی کز آن دل بر کنیکین روا باشد مرا، من مُضطَرم(۲۸)حق نگیرد عاجزی را، از کرمخود گرفتستت، تو چون کفتار کوراین گرفتن را نبینی از غرورمیگوند: این جایگه کفتار نیستاز برون جویید، کاندر غار نیستاین همیگویند و بندش مینهنداو همیگوید: ز من بی آگهندگر ز من آگاه بودی این عدوکی ندا کردی که آن کفتار کو؟** قرآن کریم، سوره بقره (۲)، آیه ۱۴۴ Quran, Sooreh Baghareh (#2), Line # 144قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ ۖ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا ۚ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚوَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ ۗ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ترجمه فارسی Farsi Translationآرى رويكرد تو را به آسمان میبينيم، اينك روى تو را به قبلهاى كه از آن خشنود هستى میگردانيم، پس روى به سوىمسجدالحرام آور، و هرجا كه هستيد رويتان را بدان سو كنيد، و اهل كتاب میدانند كه آن حقى است از جانب پروردگارشان، و خدا از آنچه میكنند غافل نيست.ترجمه انگلیسیEnglish TranslationWe see the turning of thy face (for guidance to the heavens: now Shall We turn thee to a Qibla that shall please thee. Turn then Thy face in the direction of the sacred Mosque: Wherever ye are, turn your faces in that direction. The people of the Book know well that that is the truth from their Lord. Nor is Allah unmindful of what they do.مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۳۶۴ Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book # 2, Line 3364دعوی کردن آن شخص که: خدای تعالی مرا نمیگیرد به گناه و جواب گفتن شُعَیب، او راآن یکی میگفت در عهد شُعَیبکه خدا از من بسی دیده ست عیبچند دید از من گناه و جرم هاوز کَرَم یزدان نمیگیرد مراحق تعالی گفت در گوش شُعَیبدر جواب او فصیح از راه غیبکه بگفتی چند کردم من گناهوز کَرَم نگرفت در جرمم الهعکس میگویی و مقلوب، ای سَفیه(۲۹)ای رها کرده ره و، بگرفته تیه(۳۰)چند چندت گیرم و، تو بیخبردر سَلاسِل(۳۱) ماندهای پا تا به سرزنگ تو بر توت ای دیگ سیاهکرد سیمای درونت را تباهبر دلت زنگار بر زنگارهاجمع شد تا کور شد ز اسرارهاگر زند آن دود بر دیگ نویآن اثر بنماید ار باشد جویزانکه هر چیزی به ضد پیدا شودبر سپیدی آن سیه رسوا شودچون سیه شد دیگ، پس تاثیر دودبعد از این بر وی که بیند زود زود؟مرد آهنگر که او زنگی(۳۲) بوددود را با روش همرنگی بودمرد رومی کو کند آهنگریرویش اَبلَق(۳۳) گردد از دودآوریپس بداند زود تاثیر گناهتا بنالد زود گوید: ای الهچون کند اصرار و بد پیشه کندخاک اندر چشم اندیشه کندتوبه نندیشد دگر، شیرین شودبر دلش آن جرم، تا بیدین شودآن پشیمانی و یارب رفت ازوشِست(۳۴) بر آیینه زنگ پنج تُو(۳۵)آهنش را زنگها خوردن گرفتگوهرش را زنگ، کم کردن گرفتچون نویسی کاغذ اسپید برآن نبشته خوانده آید در نظرچون نویسی بر سر بنوشته خطفهم ناید، خواندنش، گردد غلطکان سیاهی بر سیاهی اوفتادهر دو خط شد کور و، معنیی ندادور سوم باره نویسی بر سرشپس سیه کردی چو جان کافرشپس چه چاره جز پناه چارهگر؟ناامیدی مس و، اکسیرش نظرناامیدی ها به پیش او نهیدتا ز درد بیدوا بیرون جهیدچون شُعَیب این نکتهها با وی بگفتزان دم جان در دل او گل شکفتجان او بشنید وحی آسمانگفت: اگر بگرفت ما را، کو نشان؟گفت: یا رب دفع من میگوید(۳۶) اوآن گرفتن را نشان میجوید اوگفت: سَتارم(۳۷)، نگویم رازهاشجز یکی رمز از برای ابتلاش(۳۸)یک نشان آنکه میگیرم وراآنکه طاعت دارد از صوم(۳۹) و دعاوز نماز و از زکات و غیر آنلیک یک ذره ندارد ذوق جانمیکند طاعات و افعال سَنی(۴۰)لیک یک ذره ندارد چاشنیطاعتش نغزست و، معنی نغز نیجَوزها بسیار و، در وی مغز نیذوق باید، تا دهد طاعات، برمغز باید، تا دهد دانه، شجردانهٔ بیمغز کی گردد نهال؟صورت بیجان نباشد جز خیال(۱) خُنک: خوشا، خوشا به حال(۲) صورت بستن: ممکن شدن، مقدور شدن(۳) خُنبیدن: شادی کردن، دست به هم زدن از شادی، کج شدن و تعظیم کردن(۴) صَدا: انعکاس صوت، آواز(۵) آدینه: جمعه(۶) خطبه: وعظ و سخنرانی امام جمعه قبل از آغاز نماز(۷) شنبد: شنبه(۸) تندیدن: تندی کردن، خشم کردن، درشتی کردن(۹) صِلّه: پاداش(۱۰) رندیدن: رنده کردن، تراشیدن(۱۱) مَسنَد: تکیه گاه(۱۲) مُهَنَّد: شمشیر هندی(۱۳) مُؤیَّد: تأیید شده(۱۴) تَحَیُّر: شگفتی(۱۵) بِهِل: رها کن، فعل امر از هِلیدن به معنی رها کردن(۱۶) مسجود: سجده شده، عبادت شده(۱۷) سوزنگر: آنکه سوزن می سازد(۱۸) نَفاذ: نفوذ کردن(۱۹) شُه: از اصواتی که کراهت و نفرت را اظهار می کند، اُفّ(۲۰) ناشُستهرو: ناپاک، ناتمیز، ناخالص، انسان پر از من و درد و هم هویت شده با این جهان(۲۱) تُرکتازی: تاختن، حمله و هجوم ناگهانی برای غارت(۲۲) تَرَفُّع: بلندی جستن، کنایه از غرور و تکبّر(۲۳) خَفض: پستی، پست کردن(۲۴) مُهان: خوار کرده شده، ذلیل(۲۵) کیمیا: ماده ای که مس را به طلا تبدیل می کند، اکسیر(۲۶) وَحَل: گل و لای که چهارپا در آن بماند(۲۷) رُخصَت: فرصت، تأخیر(۲۸) مُضطَر: بیچاره، درمانده(۲۹) سَفیه: نادان(۳۰) تیه: بیابان(۳۱) سَلاسِل: زنجیرها، جمع سلسله(۳۲) زنگی: سیاه پوست(۳۳) اَبلَق: هر چیز دورنگ، سیاه و سپید(۳۴) شِست: مخفف نشست(۳۵) پنج تُو: پنج لا، بی نهایت(۳۶) دفع گفتن: جواب رد دادن(۳۷) سَتار: بسیار پوشاننده(۳۸) ابتلا: گرفتاری، رنج، سختی(۳۹) صوم: روزه(۴۰) سَنی: بلند، رفیع
Further episodes of Ganj e Hozour Programs
Further podcasts by Parviz Shahbazi
Website of Parviz Shahbazi