Ganj e Hozour audio Program #355 - a podcast by Parviz Shahbazi
from 2021-01-31T22:10:42.023393
برنامه صوتی شماره ۳۵۵ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازیPDF متن نوشته شده برنامه با فرمتPDF ،تمامی اشعار این برنامهغزل شمارهٔ ۳۹۱، مولویمطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدستوان حیات باصفای باوفا مست آمدستگر لباس قهر پوشد چون شرر بشناسمشکو بدین شیوه بر ما بارها مست آمدستآب ما را گر بریزد ور سبو را بشکندای برادر دم مزن کاین دم سقا مست آمدستمیفریبم مست خود را او تبسم میکندکاین سلیم القلب را بین کز کجا مست آمدستآن کسی را میفریبی کز کمینه حرف اوآب و آتش بیخود و خاک و هوا مست آمدستگفتمش گر من بمیرم تو رسی بر گور منبرجهم از گور خود کان خوش لقا مست آمدستگفت آن کاین دم پذیرد کی بمیرد جان اوبا خدا باقی بود آن کز خدا مست آمدستعشق بیچون بین که جان را چون قدح پر میکندروی ساقی بین که خندان از بقا مست آمدستیار ما عشق است و هر کس در جهان یاری گزیدکز الست این عشق بیما و شما مست آمدست مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ششم، سطر ۷۲۳ جان بسی کندی و اندر پردهایزانک مردن اصل بد ناوردهایتا نمیری نیست جان کندن تمامبیکمال نردبان نایی به بامچون ز صد پایه دو پایه کم بودبام را کوشنده نامحرم بودچون رسن یک گز ز صد گز کم بودآب اندر دلو از چه کی رودغرق این کشتی نیابی ای امیرتا بننهی اندرو من الاخیرمن آخر اصل دان کو طارقستکشتی وسواس و غی را غارقستآفتاب گنبد ازرق شودکشتی هش چونک مستغرق شودچون نمردی گشت جان کندن درازمات شو در صبح ای شمع طرازتا نگشتند اختران ما نهاندانک پنهانست خورشید جهانگرز بر خود زن منی در هم شکنزانک پنبهٔ گوش آمد چشم تنگرز بر خود میزنی خود ای دنیعکس تست اندر فعالم این منیعکس خود در صورت من دیدهایدر قتال خویش بر جوشیدهایهمچو آن شیری که در چه شد فروعکس خود را خصم خود پنداشت اونفی ضد هست باشد بیشکیتا ز ضد ضد را بدانی اندکیاین زمان جز نفی ضد اعلام نیستاندرین نشات دمی بیدام نیستبیحجابت باید آن ای ذو لبابمرگ را بگزین و بر دران حجابنه چنان مرگی که در گوری رویمرگ تبدیلی که در نوری رویمرد بالغ گشت آن بچگی بمردرومیی شد صبغت زنگی ستردخاک زر شد هیات خاکی نماندغم فرج شد خار غمناکی نماندمصطفی زین گفت کای اسرارجومرده را خواهی که بینی زنده تو
Further episodes of Ganj e Hozour Programs
Further podcasts by Parviz Shahbazi
Website of Parviz Shahbazi